وصال

امروز من با پای دل آمدم 

فردا تو با  آغوش باز بیا

گرم ترین جای جهان

ارزانی تو باد 

گناه زبان

سکوت و خاموشی 

باید تمرین کنم 

بهترین گزینه

برای نساختن پرونده ای سنگین

ارزش عمر

انگار به دقیقه نود رسیده باشی

 حساب تک تک ثانیه ها 

سوت پایان کار داور 

ارزش زمان از دست رفته

همه از شتاب رو به خط پایان  خبر می دهند 

 

حسرت های زیبا

حسرت خواهم خورد 

و دلم خیلی تنگ می شود 

برای چیز هایی که فقط تو می دانی و من 

کاش های زیادی با  خود خواهم آورد 

کوله بارم پر از عطرها ی حضور توست

به دلم برات شده 

وقت دیدار نزدیک است

خلوص

محک زدنم را دوست داری

محک زدنت را دوست دارم

عشق بازی با تو

چه  عالمی دارد 

طعمش باید همیشگی باشد

بیم و امید

یک راست رسیدن 

کیف دارد

از معطلی بدم مياد 

تنها راهش را می دانم 

تو هم می دانی 

پس حسابی منتظرم